Mr.Bean Science
.
I was stuck in ELEVATOR for 3 hrs
Due to electric failure
Mr.Bean:
Ya me too
I was stuck on ESCALATOR for 5 hrs
جک مستربین
از زمانی که برق رفت من تو آسانسور 3 ساعت گیرکردم.
.
مستربین:
من هم همین طور!!
من 5 ساعت رو پله برقی گیرکردم.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
An Aeroplane asks a Rocket
An Aeroplane asks a Rocket
How is that you can fly so fast?
The Rocket replies you will know the pain
when they put fire at your back!
سوال هواپیما از موشک :
یه هواپیما از یه موشک می پرسه که :
چطوری می تونی این قدر سریع پرواز کنی؟
موشک جواب میده : اگه تو پشتت آتیش میزاشتن میدونستی که چقدر درد داره....
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
1: Look a thief has entered our kitchen
and he is eating the cake I made.
2: Whom should I call now,
Police or Ambulance?
اولی : بیا نگاه کن یه دزد وارد آشپزخونه شده و داره کیکی که پخته بودم رو میخوره!!!
دومی : خوب باید پلیس رو صدا کنم یا آمبولانسو!!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
American: In our country ,
marriage even takes place with email.
Hindi : In India, it is only with a female
آمریکایی : در کشور ما ازدواج ها با ایمیل صورت میگیره!!!
هندی : در هند ، فقط با زن ها ازدواج می کنند!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
A lady want to see a tarot reader woman who’ll predict her future.
- Leady , I’m sorry to inform you that your husband will die in the near future .
- Don’t tell me things that I already know , tell me if there would be an investigation.
یه خانومی میره پیش زن پیش گو تا از آینده اش مطلع بشه.
- دخترم متاسفم که این خبرو بهت میدم ، شوهرت به زودی میمیره!!
- خانومه میگه : اینو خودم هم میدونستم ، فقط بگو گیر میفتم یا نه!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Tcher while lecturing , noticed a student sleeping at the back.
Tcher shouts 2 hs neighbor : “ wake him up!”
Neighbor yells : “U put him 2 sleep , so U wake him up.”
معلم هنگام درس دادن متوجه یه دانش آموزی میشه که خوابیده بوده.
معلم به بغل دستیش میگه : "اونو از خواب بیدار کن"
اونم میگه : "شما اونو خواب کردین خودتون هم بیدارش کنین"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Dad : Son, what do you want for your birthday?
Son : Not much dad, just a radio with a sports car around it.
پدر : پسرم ، برای روز تولدت چی میخوای؟
پسر : چیز زیادی نمیخوام ، فقط یه رادیو که اطرافش ماشین اسپورت باشه!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Jack was attending the funeral service of the richest man in the city.
Beacause he was weeping bitterly, a man asked sadly, " was the deceases one of the dear relatives? "No" said jack.
" Then why are you crying?" asked the stranger. " Because I'm not one of the relatives," answered jack.
جک به مراسم تشییع جنازه ثروتمندترین مرد شهر رفته بود. چونکه او زارزار می گریست ، مردی با تاثر از او پرسید. " آیا متوفی از بستگان عزیز شما بود؟"
جک گفت ، " نه "
آن غریبه پرسید : " پس چرا دارید گریه می کنید؟ "
جک پاسخ داد ، " چون که یکی از بستگانش نیستم.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
A man bought a canary from a store. He asked the seller, " Are you sure this bird can sign?
" the seller replied, " it is a wonderful singer."
A week later , the customer reappeared and said, " This bird you sold me is lame."
the seller answered, " Well, you said you wanted a singer not a dancer!"
مردی از یک فروشگاه یک قناری خرید. او به فروشنده گفت، " آیا مطمئنی که این پرنده می تواند آرواز بخواند؟" فروشنده پاسخ داد:" آوازخوان جالبی است."
یک هفته بعد مشتری دوباره اومد و گفت: " این پرنده ای که شما به من فروخته اید شل ( لنگ ) است."
فروشنده پاسخ داد، " خوب شما گفتید یک آوازخوان می خواهید نه یک رقاص!"